مسئولیت پذیری به عنوان یکی از عناصر مهم موفقیت و یکی از با ارزشترین صفتهایی که هر انسان میتواند داشته باشد، از موضوعات مهمی محسوب میشود که در حوزه تربیت فرزندان مطرح است. این صفت در هر فرد از دوران کودکی با الگوبرداری از رفتار والدین، مخصوصا رفتار پدران شکل میگیرد.
بررسی تاثیر مسئولیت پذیری پدر بر الگوهای رفتاری فرزندان
در بیشتر جوامع و میان متخصصان تعلیم و تربیت، نقش مادر در تربیت فرزندان نقش پررنگی است، به طوری که در اکثر مواقع مادر را در تربیت و یا عدم تربیت صحیح فرزندان مسئول می دانیم و به نقش پدر با وجود اهمیت بالایی که در رشد و تربیت فرزند دارد، کمتر توجه شده است.
بیشتر تصور میشود پدر در خانواده فقط وظیفه تامین نیازهای مادی را دارد، در صورتی که تکالیف و وظایفی بر عهده پدر است که نقش بسزایی در تربیت صحیح فرزندان دارد.
خانواده به عنوان اساسیترین نهاد اجتماعی، کارکردهایی دارد که یکی از مهمترین آنها آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان است. مهارتهایی مانند ارتباط با دیگران، مسئولیت پذیری، همدردی، صبر و ... که پدر به عنوان مدیر خانواده در آموزش این مهارتها، مسئولیت مهمی را برعهده دارد. (1)
پدر مسئولیت پذیر چه کارهایی انجام میدهد و چه کارهایی را انجام نمیدهد؟
شاید اولین چیزهایی که به ذهن ما خطور میکند همان تامین مالی، تهیه سرپناه و احترام به همسر باشد. اما باید گفت مسئولیتهای یک پدر فراتر از این موارد است، که در اینجا به بعضی از آنها اشاره میکنیم.
از جمله کارکردهای پدر مسئولت پذیر، فراهم کردن محیط بی خطر، احترام به فردیت فرزند، پذیرفتن منحصر به فرد بودن فرزند، تشویق به انجام فعالیتهای اجتماعی، تعیین انتظارات واقع بینانه از فرزند، پرهیز از تمسخر و انتقاد، آموزش اخلاق و ارزشها، آموزش مسائل دینی، احترام به حریم خصوصی، نظرات و احساسات فرزند، ارائه انضباط عادلانه و ساختاریافته، در دسترس بودن برای فرزندان و گذراندن زمان با کیفیت با یکدیگر و... هستند. (2)
پدر مسئولیت پذیرآنچه را که یاد میدهد، در عمل نیز انجام میدهد. هرگز اهل تنبیه نیست، بدقولی نمیکند، روزهای مهم مثل تولد، روزکودک و .. را فراموش نمیکند. او هرگز اجازه نخواهد داد که رابطه خود با همسرش بر نحوه برخورد با فرزندانش تأثیر بگذارد.
هرگز بی احترامی از خود نشان نمیدهد. پدر مسئولیتپذیر اقتدارگرا نیست. چارچوب هایی برای خود و فرزندش میگذارد و هرگز خود را مجاز به انجام هرکاری نمیداند. او هرگز به فرزندان خود دروغ نمیگوید. یک پدر مسئول در هر شرایطی دوست داشتن فرزندان خود را متوقف نخواهد کرد. (3)
حال به این نکته دقت داشته باشید که یادگیری هیچ یک از مهارتهای اجتماعی ارثی و ذاتی نیست، بلکه شیوه فرزندپروری، اطلاعات و مهارتهای والدین در آموزش این مهارتها و الگوبرداری کودکان سهم بسزایی دارد. آموزش مسئولیت پذیری، کودک را قوی و با اراده میکند.
این آموزش متاثر از جو خانواده و رفتارهای حاکی از مسئولیتپذیری والدین است. هر یک از رفتارهایی که در بالا ذکر شد از همان دوران کودکی الگوبرداری و در وجود کودک ما نهادینه میشود و درنهایت موجب موفقیت یا عدم موفقیت فرزندان در روابط اجتماعی، ارتباط با همسالان، ارتباط عاطفی و خانوادگی او میشود.
بسیاری از تلههای شخصیتی که در روانشناسی امروزی خیلی درباره آنها صحبت میشود، به همین کارکرد والدین، مخصوصا پدران برمیگردد. کودکی که با پدر سهل انگار زندگی کرده که مدام در حال مقایسه بوده است، یا کودکی که مورد تحقیر و تنبیه قرار گرفته است، در بزرگسالی احتمالا با تله شخصیتی بیارزشی، دست و پنجه نرم میکند و نمیتواند بعدها روابط عاطفی درستی با همسر و فرزندان خود داشته باشد.
از این نکته غافل نشویم که سبک مدیریتی پدر در خانواده بر الگوی رفتاری و شخصیت اجتماعی و یادگیری مهارتهای اجتماعی که قبلا به آن اشاره شد، تاثیرگذار است.
چگونه سبک مدیریتی پدر خانواده بر الگوهای رفتاری فرزندان تاثیر میگذارد؟
در کل سه سبک مدیریت خانواده وجود دارد: سبک سهل گیرانه، مستبدانه، مقتدرانه.
در سبک اول که سبک پدران بیمسئولیت است، فرزند آزاد است هرکاری بکند، قوانین و نظم و انضباطی وجود ندارد، هدفها و انتظارات روشن نیست و هیچ کنترلی روی رفتار فرزندان وجود ندارد.
در شیوه مستبدانه که در آن مسئولیت پذیری پدر اغراق آمیز است، پدر بر رفتار و کارهای فرزندان حاکم است و هیچ یک از اعضای خانواده، اجازهی اظهار نظر یا بیان دیدگاههای خود را ندارند؛ برای رعایت نظم و انضباط، ارزشی افراطی قائل است، برخورد او با فرزندان احترامآمیز نیست و حق دخالت در همهی کارها، حتی خصوصیترین کارهای فرزندانش را به خود میدهد.
اما در سبک مقتدرانه که همان سبک پدران مسئولیتپذیر و مدبر محسوب میشود، هدفها و انتظارات مشخص است، برای فرزندان و نظرات آنها احترام قائل است، به اندازه کافی محبت نشان میدهد، رفتارش به گونهای است که در فرزندان، احساس اعتماد، صمیمیت و آرامش ایجاد شود و آنها را تشویق میکند که مستقل باشند.
بنابراین در این سبک از مدیریت، فرزندان از ابتدا یاد میگیرند مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرند؛ به اندازه کافی از نقش، وظیفه و مسئولیت خود و دیگر افراد خانواده آگاه هستند و بایدها و نبایدهای زندگی اجتماعی را یاد میگیرند.
حال که به صورت مفصل از وظایف و کارکردهای پدر مسئولیتپذیرگفتیم این سوال مهم مطرح است که
مسئولیت پذیری یا عدم وجود آن در پدران، چه تاثیراتی بر الگوهای رفتاری فرزندان دارد؟
به قول چالرز اف کاترینگ «هر پدری باید بداند روزی فرزندش به جای توصیههای او، از نمونه او پیروی میکند.» (2) پدر به عنوان نماد قدرت و آگاهی و قهرمان زندگی کودکان، باید بداند فرزندانش از روی رفتارهای او کپیبرداری میکنند. بنابراین پدران در برابر رفتار شخصی خود مسئول هستند و با افکار و رفتارشان، افکار و رفتار کودک را جهت می دهند و موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم می آورند.
کودکانی که پدران حامی و مسئولیتپذیری دارند، دارای عزت نفس بالا و به طور کلی شادتر هستند و اعتماد به نفس بیشتری دارند. آنها همچنین تحمل بیشتری برای استرس و ناامیدی دارند، توانایی مقاومت در برابر فشار همسالان خود را دارا هستند و خویشتن داری بیشتری نشان می دهند. (4)
این پدران فضایی فراهم میکنند تا دیدگاههای خود درباره زندگی، مسائل و مشکلات را با کودکان خود به اشتراک بگذارند، تا بتوانند کودک را با تفکر و حل مسئله آشنا کنند. این پدران نقش مهمی در بالا بردن اعتماد به نفس کودکان خود دارند. به طور کلی فرزندانی با پدر مسئولیت پذیر که روابط خوبی نیز با هم دارند و در انجام مسئولیتها با یکدیگر مشارکت میکنند، کنجکاوی بیشتر، مهارت کلامی بهتر و نمرات بالاتری دارند. (5)
فرزندانی که با الگو برداری صحیح رشد میکنند، هیچگاه احساسات پدر خود را خدشهدار نمیکنند، همیشه با احترام رفتار میکنند و برای تصمیمات مهم زندگی، از او مشورت میگیرند. اما پدران غیرمسئول، فرزندان خود را در معرض خطر قابل توجهی قرار می دهند.
آنها از گذراندن زمان با فرزندان امتناع می کنند یا نمی توانند هنگام نیاز به حمایت عاطفی، از آنها مراقبت کنند. چنین فاصلهای از فرزندان در سطح جسمی و روانی منجر به آسیبهایی میشود که نتیجه آن در بزرگسالی، گاهی غیر قابل جبران است.
خانواده به عنوان اصلیترین محیطی که فرزندان درآنجا رشد میکنند و والدین به عنوان اولین آموزگاران کودک و الگوهای رفتاری و شخصیتی، تاثیر به سزایی در بزرگسالی، رفتار، منش و شخصیت هر فردی دارند.